×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ی عالمه دلتنگی

harchi deletoon khast

× az hame jaaaaaaaaaaaaaaa az hame joooooooooor
×

آدرس وبلاگ من

sahelkamali.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sahel57

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

و من هر روز هر ساعت هر دقیقه همچنان مقصر شناخته می شوم ! به هزار و یک دلیلی که نمی دانم چیست!

 

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش
می کند و در می آورد،
 من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او راحت تر می شود
. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند...

(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم.)

مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند، یادم هست
 موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت، باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش،
 چیزی دم دستم نیس...ت احتمالاً فکر کرده خوشم آمده که حالا دستش را
از کنار صندلی به سمت من می آورد...

(تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم.)

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست، اتوبوس زیاد هم
شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد ولی دستش را درست در 10 سانت
 از 100سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد.
با خودم می گویم ?چه تصادفی? و دستم را جابه جا می کنم
اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد...

(تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم.)

پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند
، به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد. کسی
که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم...

(تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم.)

راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند
. سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم.
 مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است. خودم را به نشنیدن می زنم
. موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود.
چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد
به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند،
 البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم.

(تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم.)

و من هر روز هر ساعت هر دقیقه همچنان مقصر شناخته می شوم !
به هزار و یک دلیلی که نمی دانم چیست!


یکشنبه 15 دی 1392 - 9:28:18 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 19 دی 1392   10:06:23 PM

Likes 1

beravo jaleb neveshti

http://bidmeshk.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 17 دی 1392   6:02:34 PM

آنچه میگویی  شاید  نتوانم از عمق  وجودم  حس کنم  ولی با جرات میگویم

  میفهمم  وباز   به تکررار  میگویم  .. .نمیدانم  ...

اصلا  نمیتوانم ..... اما  میتوانم  سنگ صبورت باشم.

http://15831608158715781575160616051606.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 15 دی 1392   10:40:45 PM

Likes 1

مرسی ساحل جون مطلب زیبایی بود

http://sahelkamali.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 15 دی 1392   10:02:47 PM

Likes 1

 salam dada vahid me30 man khili az ein barkhorda dashtam hata vaghti bache baghalam bode nemidonam chera baziha einghadr dark nadarand einast ke dadr dare hata ba hejab bashi ya bi hejab bashi vasashon farghi nadare

http://sahelkamali.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 15 دی 1392   5:55:23 PM

Likes 2

 salam masoome jan me30 ke hamishe miyay va sar mizani ama bazi adama faghat khanomaru moghasere hame ein chiza midonanad

آمار وبلاگ

34663 بازدید

15 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

111 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements