×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

ی عالمه دلتنگی

harchi deletoon khast

× az hame jaaaaaaaaaaaaaaa az hame joooooooooor
×

آدرس وبلاگ من

sahelkamali.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sahel57

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ????? ????? ??? ????

همه ما چهار همسر داریم

 در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.

همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.

واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.

روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.

به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟

زن به سرعت گفت: ?هرگز? ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟

زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.

مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟

زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ ? متأسفم !

گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: ?باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم?

در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!

۱٫ همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.

۲٫ همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

۳٫ همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

۴٫ همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است

شنبه 7 دی 1392 - 6:49:40 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 13 دی 1392   9:41:08 AM

http://www.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 13 دی 1392   9:40:25 AM

http://sahelkamali.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 13 دی 1392   9:23:53 AM

با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه

عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه


بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟

با من تنها تر از ستارخان بی سپاه


موی من مانند یال اسب مغرورم سپید

روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه


هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق

کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه


 کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود

یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه


 آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن

آدم ست و سیب خوردن، آدم است و اشتباه

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 12 دی 1392   6:44:18 AM

متاسفانه خانم های امروزه اکثرانها برای زندگی نیامدند برای راحتی امدنداگر پسر مال دارد مورد پسند ولی عشق انها دنبال دوست پسر گذشته است همه می داند مثل زنهای قدیم نیست زن بنا باشد مرد کارگر خرف زیاد آقایان زن طلاق مهریه اجرا آقا زندان خانم با دوست پسراش همه جا

http://www.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 12 دی 1392   6:42:35 AM

ali

aliazad

http://www.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 11 دی 1392   11:47:49 PM

تحلیل جالبی بود؟ آره

http://sahelkamali.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 11 دی 1392   11:36:08 PM

 salam me30 az masoomeh jan parisa va kazem va vahid va mani jan va yasna jan khili lotf kardid sar zadid khoshhalam ke hese khobi peyda kardidعکس گل رز بنفش

http://parisamotahari.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 8 دی 1392   1:58:24 PM

 خسته نباشید بسیار متن زیبای بود 

Это для вас!

http://ka174.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 8 دی 1392   6:32:19 AM

وای ابجی ساحل من که مطلبو تا همسر چهارم خوندم میخواستم نظر بدم که این اقا حضرت محمد ولی تا اخر خوندم چقدر شرمنده شدم که چرا هنوز به اب نرسیده میخواستم......بشم مرسی خیلی زیبا توصیف کردی خدا عاقبت همه مارو  خمطم به خیر کند با این همه زرق و برق وهمسر داری بازهم مرسی 

http://bidmeshk.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 7 دی 1392   8:22:00 PM

Likes 1

  وای... ساحل:  چه آهنگ احساسی قشنکی گذاشتی. چند بار گوش کردم  اولین بار بود اومدم اینجا ولی خیلی حس قشنگی بهم دست داد. خیلی با سلیقه انتخاب کردی . ممنون

مرسی ساحل جان از مطلب زیبا و اموزنده ات

آمار وبلاگ

34658 بازدید

10 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

106 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements